درب آسانسور

انواع درب آسانسور

انواع درب های آسانسور

درب ها به انواع لولایی، درب اتوماتیک از وسط بازشو و رو هم بازشو تقسیم می شوند.درب های لولایی ساده ترین و ارزان ترین نوع درب طبقه است. این درب ها در گذشته اغلب از جنس چوب ساخته می شدند و به علت قابلیت اشتعال و تمایل آن ها به تاب برداشتن امروزه استفاده نمی شود.در حال حاضر درب های فلزی متداول تر می باشند.

درب های لولایی به فضای بسیار کمی از نظر عرض درب نیاز دارند زیرا شامل فقط یک درب و یک چارچوب ساده است. ایراد این درب ها این است که با زاویۀ 90 درجه نسبت به دیوار باز می شوند و در نتیجه باعث مسدود شدن راهرو می گردند.

باز کردن این درب ها برای افرادی که سوار ویلچر هستند یا افراد سالمند و معلولین مشکل است. با اینحال این نوع درب ها برای آسانسور های ساده و ارزان قیمت که فقط برای چند توقف در نظر گرفته شده اند قابل قبول هستند. از دیگر ایرادات این درب ها عدم کنترل زمان باز و بسته شدن است که این مورد در چرخه رفت و برگشت آسانسور تاثیر زیادی گذاشته و باعث افزایش زمان ترافیکه ساختمان می گردد. درب های کشویی افقی پر کاربرد ترین درب های نیروی محرکه برای آسانسور های مسافر بر می باشد.

از دیگر درب های تمام اتوماتیک، درب از وسط (سانترال) می باشد. این نوع درب ها از نظر مکانیکی نسبتاً ساده اند و از نظر ظاهری جذاب و عملکرد آنها سریع است زیرا دو قسمت در به طور همزمان به هم نزدیک می شوند یا از هم فاصله می گیرند. زمان باز و بسته شدن این درب ها نسبت به نوع تلسکوپی کمتر بود، و درب سریعاً باز و بسته می شود و این صرفه جویی زمان می تواند در ساختمان های بزرک وبرخی از آسانسور ها جنبه ی حیـــاتی داشته باشد. فضای مورد نیاز این درب بیش از انواع دیگر است و تقریبا دو برابر عرض باز شدن به اضا فه ی 200 میلی متر می باشد.

برای کاربردهای خاصی مانند آسانسور های خیلی بزرگ مسافربر و باربر، درب های افقی دیگری باید استفاده شوند. برای مثال، درب های دو سرعته از مرکز بازشو یا درب های سه سرعته از کنار بازشو که برای عرض های 1200 الی 2500 میلی متر یا بیشتر مناسب هستند. اما چنین انواعی به علت پیچیدگی ارتباط مکانیکی آن ها گران و پر سروصدا می باشد.

از دیگر درب های مورد استفاده از آسانسور ها درب های عمودی بازشو است. این درب ها در آسانسورهای باری بزرگ که عمل بارگیری توسط خودرو مخصوص انجام می شود مورد استفاده قرار می گیرند.

این درب ها ممکن است به صورت دستی یا با نیروی محرکه موتور باز شوند. نوعی از این درب دارای یک موتور درب در هر طبقه می باشد. این کار باعث می شود که ورودی هر طبقه به طور مستقل و جداگانه عمل کند.

دو لته ای که درب را تشکیل می دهند نسبت به یکدیگر دارای حرکت متقابل هستند. زمانی که لته پایین به سمت پایین حرکت می کند، لته بالایی به سمت بالا حرکت خواهد کرد.

هنگامی که درب کاملاً باز شد لبه ی بالای لته پایینی ضمناً یک پل را برای خودروهای بارگیری ایجاد می کند. درب ها طوری طراحی شده اند که بارهای مختلفی را می توان از طریق آن ها بارگیری نمود.

با اینکه عمل باز شدن درب می تواند کاملاً به صورت اتوماتیک انجام شود اما بستن درب معمولاً طی فشار روی شستی مخصوص انجام می شود. بستن درب باید به گونه ای باشد که در صورت بروز اشکال، با رها کردن دکمه، عمل بسته شدن متوقف گردد.

داستان آسانسور و آزمون رفتار

داستان آسانسور و آزمون رفتار

داستان آسانسور و آزمون رفتار

چون همیشه این سوال مطرح میشود (در همه دنیا) که من چه تیپ رفتاری دارم، برای درک این مسئله دائماً تلاش می شود و معمولاً تلاشهایی که با مثال های ملموس همراه هستند، قابل درک تر و مفید ترند.

یکی از این مثالها مربوط به یک آسانسور است و یک داستان را تعریف میکند.

آسانسوری را در نظر بگیرید که درش دارد بسته میشود و مسافری هم به شدت مایل است که قبل از بسته شدن در آسانسور، داخل شود.

حالا ۴ مسافر هم داخل آسانسور هستند. بر اساس رفتار این ۴ نفر میتوان تیپ رفتاری آنها را معلوم کرد:

  • یکی از مسافران داخل آسانسور خیلی عجله دارد و نمیخواهد معطل شود (برونگرا و وظیفه محور)

  • یکی از مسافران خیلی پرانرژی و پرشور است،‌ مانع بسته شدن در میشود و به مسافر جدید خیر مقدم میگوید (برونگرا و مردم محور)

  • مسافر سوم، نظر خاصی ندارد، با لبخند و صبورانه منتظر است که ببیند چه میشود (خوددار و مردم محور)

  • مسافر آخری هم در همین حال دارد حساب و کتاب میکند که آیا این آسانسور تحمل وزن نفر اضافه را دارد یا خیر (خوددار و وظیفه محور)

 

در این مثال که البته خیلی هم شاید علمی نباشد، به خوبی ۴ تیپ رفتاری نشان داده شده است،‌ در اولی D غالب است که میخواهد زودتر به کارش برسد،

در دومی I غالب است و در همین حال هم تعامل میکند،‌ سومی S غالب دارد که عکس العمل تند نشان نمیدهد و در فکر گذر از این مرحله است، و آخری هم که C غالب دارد،‌ مراقب است که استانداردها رعایت شوند.

نکته جالب این است که در این مثال به خوبی مشهود و ملموس است که چطور ممکن است افراد مختلف در سازمان، نسبت به یک واقعه یا رخداد،‌عکس العملهای مختلف داشته باشند و ما باید این گوناگونی را درک کنیم و برای آن احترام قائل باشیم.

اگر این را درک کنیم و عواقب آن را بشناسیم، میتوانیم مسائل مربوط به عواقب این برداشتها و عکس العملها را به خوبی مدیریت کنیم

و مهمتر از آن میتوانیم افراد را بسته به شاخصه های رفتاری شان در موقعیتهای مناسب به کار بگیریم و از توان آنها بهره ببریم.

حالا فرض کنید که به اینها توجه نکنیم. چه میشود؟

S را مامور کارهای فوری و فوتی میکنیم، C را در کارهایی که در آنها سرعت بر دقت ارجح است میکنیم، D را ساعتها معطل دریافت نتایج از دیگران میکنیم وI را از دیگران ایزوله میکنیم. این اقدامات میتواند سازمان را با مشکلات و چالشهای جدی مواجه کند.